سنبله

بانوی شهریور

سنبله

بانوی شهریور

(11) آدم ها، خیابان ها

به غیر از من دختر حدودا 26 ساله ی دیگری هم توی صف ATM منتظر است

دختر حدودا 26 ساله، مانتوی سرخابی تیره پوشیده و کیف گلیمی کوچکی را یک وری انداخته روی شانه اش

گوشی اش زنگ می خورد و آن را جواب می دهد

لحن صدایش آرام و متین است

تُن صدایش را پایین آورده و دستش را جلوی دهانی گوشی گرفته و صحبت می کند

به نظر می رسد از شخص دوم پشت خط کمی دلخور است

چون مطمئنا اگر دلخور نبود نمی ترسید از اینکه کسی بفهمد چه لحظات خوبی را با شخص دوم پشت خط می گذراند و آنقدر بلند بلند حرف می زد و می خندید که همه ی آدمهای توی خیابان دلشان بخواهد جای او باشند!

فقط حرکت ابروهایش که توی هم می رود و خم می شود و آرام پلک زدنش را می بینم

گوشی را قطع می کند و نفس عمیقی می کشد

به مانتوی سرخابی تیره اش خیره می شوم

و حالت چهره اش را و نحوه ی تکان دادن احتمالی دستهایش را موقع خرید مانتوی سرخابی تیره تصور می کنم

...

مرد میانسال مو جوگندمی از کنار دستگاه ATM می آید این طرف

کارتش را توی جلد مدارک چرمی قهوه ای رنگش می گذارد

و جلد مدارک چرمی قهوه ای را می گذارد توی جیبش

و از کنار پیاده رو راهش را می گیرد و می رود

دختر 26 ساله ی مانتو سرخابی تیره نگاهم می کند و لبخند می زند

لبخندش را با لبخند جواب می دهم

با دستش تعارفم می کند که اول من کارم را انجام دهم

سرم را به نشانه ی "نه" تکان می دهم و تشکر میکنم

کارش با دستگاه طولی نمی کشد

پولی که از دستگاه گرفته را توی کیف گلیمی کوچکش می گذارد

و لبخند می زند

و دور می شود

می روم جلوی دستگاه ATM 

دست می کنم توی کیف برزنتی یشمی رنگم

و دنبال جلد کارت ها می گردم

یادم می آید ظهر که از سرکار برگشتم و کیفم را عوض کردم، یادم رفت جلد کارتهایم را بگذارم توی کیف برزنتی یشمی

در کیفم را می بندم

کناره ی پیاده رو را می گیرم و راه می افتم

و به مانتوی سرخابی تیره دختر حدودا 26 ساله فکر می کنم

و از خودم می پرسم چرا من مانتوی سرخابی تیره ندارم؟؟

 

 

 

نظرات 4 + ارسال نظر

سلام
مانتوی سرخابی تیره هم قشنگه! من این رنگای شاد و جیغ رو دوست دارم!

برای منم پیش اومده رفتم تو صف وایستادم بعد دیدم کارتمو نیاوردم!!!

سلام
بهله دیگه
هیچی از این بدتر نیست که بعد از کلی انتظار بفهمی کارتت رو نیاوردی

جیکو 1393/03/03 ساعت 00:06

قشنگ بود.

منم مانتو سرخابی تیره ندارمااا ولی

خب این خیلی بده که آدم مانتوی سرخابی تیره نداشته باشه ها!!!

Zohi 1393/03/02 ساعت 18:16 http://Zohi-zendegi.blogsky.com

میخواستی لاپوشونی کنی حواس پرتیتو مانتوی دختره رو بهونه کردی ؟؟!!
فکر نکن نفهمیدم
تو هم برو ی دونه بخر

عه؟؟ فهمیدی؟؟ ینی اینقده تابلو بودم؟؟؟؟

meysam 1393/03/02 ساعت 15:10

چون آروم بود و آرامش داشت و خودش رو کنترل کرد میخاستی جاش باشی؟!

خیر
تصوراتم رو نوشتم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.