شغل اولم را با آنهمه حقوق و مزایا گذاشتم کنار که مثلا بیایم توی محیط مناسب تری کار کنم
مدرسه خوب است
من عاشق بچه ها و عشق ورزیدن بهشان هستم
عاشق هنرم
عاشق تنوع ام
و همه ی اینها توی کارم هست
اما چیزی که این روزها خیلی دارد روحم را خسته میکند
محیط زنانه ی (!!) مدرسه است
منصف باشیم
بیخود نیست هرجا همهمه و شلوغ است می گویند: حمام زنانه!!
این زن ها (!!!) موجودات عجیبی هستند واقعا!
هرجا پای یک زن در میان باشد
بی شک در پی اش حرفهای خاله زنکی و زد و بندها و نیرنگهای زنانه هم هست!
حالا بعضی زن ها کمتر و برخی بیشتر
کم و زیادش توفیری ندارد
مهم این است که این روزها مصداق عینی «از کاه کوه می سازند» را حسابی درک کرده ام!
من خودم آدمی هستم که اگر ذره ای دلخوری از کسی داشته باشم رو در روی خودش می گویم
به همین خاطر به شدت از حرفهای درگوشی و پشت سری و پچ پچ و چغلی متنفرم!!
مُ - تِ - نَ - فِّ - رَم!!!
امروز فهمیدم که سفره ی دلم را فقط باید برای اهلش باز کنم و به هیچ لبخند وسیع روی لبی اعتماد نکنم!
خیلی شوکه شدم وقتی فهمیدم بعضی آدم ها چقدر می توانند دورو باشند
امروز فقط دلم میخواست کیفم را بردارم و دیگر هیچوقت پایم را توی مدرسه نگذارم
اما
حیف
که
من
عاشق
بچه ها
هستم
...
بهشون اعتنا نکن اگه میخای توی محیط کار دوام بیاری
همه جا از این حرفا هست
اوهوم
چه روز بدی داشتی دیروز
چی شده بود دقیقن!؟
هعی
حرفای خاله زنکی الکی
منم بچه هارو دوس دارم به جز اونایی که استثنایی شیطونن و اذیت می کنن.
ههه
عالین
امان از این حرفای خاله زنکی بعضی خانوما
ینی رسما رو مخ آدم راه میرن ...
من که اگه یکی از این حرفا جلوم بزنه ها، همونجا همچین یکی میخوابونم تو ذوقش، که از خجالت آب بشه بره تو زمین ... والااااااا
آی یکی برام آب قند بیاره بی زحمت
بفرما آب قند