فضای فیلم انجمن شاعران مرده* را همیشه دوست داشتم
حال و هوایش خیلی نزدیک بود به حال و هوای خودم
در اولین دیدار جان کیتینگ به عنوان معلم درس ادبیات انگلیسی با دانش آموزان، شعری خوانده می شود
جمله ای که از این سکانس خوب در خاطرم مانده و سعی می کنم همیشه آن را توی زندگی ام مد نظر قرار دهم این است:
Seize the day
«دم را غنیمت بشمار»
گاهی وقتها توی زندگی به این میرسی که بهترین کار ممکن، لذت بردن از زمان حالی ست که در آن زندگی می کنی
چون نه گذشته ها به کارت می آیند و نه آینده ی روشنی را می توانی برای خودت ترسیم کنی...
اینجور وقتها باید از بودن در کنار آدم هایی که می دانی شاید چند وقت دیگر نباشند، استفاده کنی
نباید لحظه های کنونی خودت را بخاطر غصه فراق که ممکن است چندوقت دیگر گریبانگیرت شود، تباه کنی
باید بپذیری همه ی آدمها -حتی آنهایی که خیلی دوستشان داری- روزی "خاطره" خواهند شد
پس «دم را غنیمت بشمار» و برای آینده ات خاطرات خوب رقم بزن...
* Dead Poets Society به کارگردانی Peter Weir و بازی درخشان Robin Williams یکی از بهترین فیلم هایی ست که تا کنون دیده ام... از آن فیلم هایی که می شود بارها و بارها تماشایش کرد و خسته نشد!
سنبله جان خوبی خواهرم؟!!
آپ کن دیگه دخمل خووووب
این شعر پست بالا چقدر خوب بود ...
هیچکس نـفهمیـــــد که « زلـیخـــــــا » مــَـــــــــرد بـود ..! میــــدانی چــــــــــــرا؟؟ مـــــردانـــگی میــخواهـــــد مــــــــانـدَن، پــای عشــــــقی که مـُـــدام تـو را پـــس میــــزَنــد
این نوشتت رو دوست داشتم. به حال و هوای منم می خورد :)
شما که لالایی بلدی چرا خوابت نمی بره ؟!
خوشحالم که به این نتیجه رسیدی
دقیقا همینه
:)